.........
سلام سلام به همه دوستای گلم سلام به همه اونهایی که تو نبودم واسم پیغام گذاشتن و جویای احوال بودن راستشو بخواین جدای تولد تبسم اصلا روزهای خوبی رو پشت سر نذاشتم و بدترین روزهام رقم خورد خدا رو شکر میکنم که تبسم صحیح و سالم به دنیا اومد خلاصه داستان اینه که ٤ روز بعد از تولد تبسم دچار تشنج شدم و بهترین روزهایی که باید تبسم در کنارم بود و واسش مادری میکردم رو تو بیمارستان بودم روزی یکی دو ساعت میتونستم ببینمش همین.......... جا داره از خواهر شوهر و مادر شوهرم تشکر کنم که تو این روزها به کمکم اومدنو تبسم و بهتر از خودم نگه میداشتن متاسفانه به خاطر داروهایی که مصرف میکردم و حالا حالا ها باید ادامه بدم تبسم از شیر مادر ...
نویسنده :
آزاده
19:49